English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2820 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clock U دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
clocks U دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
uptime U پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
load reversal U دوره بارگذاری متناوب
finals U رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
phased U دوره زمانی اجرای برنامه
phase U دوره زمانی اجرای برنامه
final U رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
phases U دوره زمانی اجرای برنامه
time out U معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
timed U زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
times U زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
time U زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
cycled U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycle U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycles U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
available U دوره زمانی ای که در آن سیستم استفاده میشود
machines U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machined U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
cycle U دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
cycled U دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
cycles U دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
Manchester coding U نیمه اول دوره زمانی نشان دهنده مقدار بیت
trafficked U تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
traffics U تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
trafficking U تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
traffic U تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
frequency U تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
frequencies U تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
dead U دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
accumulation U [مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
sundials U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
alternates U متناوب کردن متناوب بودن
alternated U متناوب کردن متناوب بودن
alternate U متناوب کردن متناوب بودن
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
Look at the watch. U نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
By my watch it's five to nine. U طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
My curfew is at 11. U من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
slices U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
spindles U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindle U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. U او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
standard time U ساعت بین المللی ساعت استاندارد
grandfather file U دوره زمانی که در آن فایل اصلی پدربزرگ بهنگام سازی میشود تا فایل پدر جدید تولید کند و فایل پدر قدیمی پدربزرگ میشود
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
ppm U Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
synchronous U ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
clockwise U مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
o'clock U ساعت از روی ساعت
transmissions U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
colporteur U کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
intermittent U متناوب
interrupted U متناوب
intermissive U متناوب
altern U متناوب
alternating U متناوب
spotty U متناوب
periodic U متناوب
continual U متناوب
intremittent U متناوب
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
alternative reinforcement U تقویت متناوب
intermittently U بطور متناوب
alternators U متناوب ساز
alternative current U جریان متناوب
alternating stress U تنش متناوب
interchanging U متناوب ساختن
interchanges U متناوب ساختن
interchanged U متناوب ساختن
interchange U متناوب ساختن
alternating quantity U کمیت متناوب
alternating perspective U نمای متناوب
differential compaction U تراکم متناوب
gating U قطع متناوب
keying U قطع متناوب
intermittent error U خطای متناوب
interval exercises U تمرینهای متناوب
periodic U متناوب پریودیک
intermittent current U جریان متناوب
off and on U بطور متناوب
jerky U تشنجی متناوب
alternate U تعویض متناوب
periodic duty U کار متناوب
alternated U تعویض متناوب
relief interval U استراحت متناوب
alternating current U جریان متناوب
spasmodic efforts U کوشش متناوب
alternator U متناوب ساز
intermitter U متناوب کننده
peals U طنین متناوب
flowed U حرکت متناوب
alternates U تعویض متناوب
stagger U متناوب تردیدداشتن
pealing U طنین متناوب
staggering U متناوب تردیدداشتن
work interval U کار متناوب
staggers U متناوب تردیدداشتن
flows U حرکت متناوب
flow U حرکت متناوب
intermittent reception U موجگیری متناوب
AC U برق متناوب
peal U طنین متناوب
pealed U طنین متناوب
alternate track U شیار متناوب
alternating arc U قوس متناوب
alternating copolymer U همبسپار متناوب
alternating field U میدان متناوب
alternating load U بار متناوب
fluctuating load U بار متناوب
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
magnitude of alternating current U دامنه جریان متناوب
alternate U یک درمیان امدن متناوب
alternated U یک درمیان امدن متناوب
alternators U دینام جریان متناوب
alternating current generator U مولد جریان متناوب
power of alternating current U توان جریان متناوب
alternating stress test U ازمایش تنش متناوب
rectification of an alternating current U یکسوکنندگی جریان متناوب
alternating current circuit U مدار جریان متناوب
alternating current instrument U سنجه جریان متناوب
alternating current magnet U مغناطیس جریان متناوب
alternator U دینام جریان متناوب
reciprocating U دارای حرکت متناوب
variations U نوسان متناوب پراکندگی
industrial alternating current U جریان متناوب صنعتی
alternating current motor U موتور جریان متناوب
implusive discharge U تخلیه غیر متناوب
intermittent rating U کار اسمی متناوب
variation U نوسان متناوب پراکندگی
intermittent rain بارش متناوب باران
forced alternating current U جریان متناوب فشرده
three phase alternating current U جریان متناوب سه فازه
alternators U مولد جریان متناوب
alternator U مولد جریان متناوب
alternating axis of symmerty U محور تقارن متناوب
single phase alternating current U جریان متناوب یک فازه
alternates U یک درمیان امدن متناوب
diagonal flow compressor U کمپرسور با جریان متناوب
free alternating current U جریان متناوب هرز
impedance U مقاومت جریان متناوب امپدانس
cycled U بصورت متناوب فاهر شدن
magneto bell U زنگ اخبار جریان متناوب
synchronous alternator U مولد جریان متناوب سنکرون
multiphase alternating current U جریان متناوب چند فازه
cycles U بصورت متناوب فاهر شدن
welding altrnator U مولد جوش جریان متناوب
symmetrical alternating quantity U کمیت متناوب متقارن نامتوازن
high frequency alternating current U جریان متناوب فرکانس بالا
cycle U بصورت متناوب فاهر شدن
alternators U دستگاه تولید برق متناوب الترناتور
torose U استوانهای شکل ودارای برجستگیهای متناوب
initial alternating short circuit curren U جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
systaltic U منقبض ومنبسط شونده بصورت متناوب
impedance U مقاومت صوری برق در برابرجریان متناوب
alternator U دستگاه تولید برق متناوب الترناتور
inter laminate U [در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن]
interlaminate U در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن
inverter U وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند
invisible U مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
stroboscope U وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
capacitor start induction motor U موتور متناوب که رتور ان توسط ولتاژ القاء شده از سیم پیچ میدان تحریک میشود
satelloid U ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
orthoferrite U یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
contemporaneousness U هم زمانی
temporal U زمانی
time limit U حد زمانی
time limits U حد زمانی
eternity U بی زمانی
time sense U حس زمانی
simultaneeity U هم زمانی
sometime U یک زمانی
synchronization U هم زمانی
synchrony U هم زمانی
onetime U یک زمانی
monomial U یک زمانی
timeline U خط زمانی
eternities U بی زمانی
whilom U یک زمانی
on <prep.> U در [زمانی]
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
timepiece U ساعت
clocks U ساعت ها
ticker [colloquial] [watch] U ساعت
Recent search history Forum search
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1چیزی که عوض داره گله نداره
1confinement factor
1life cycle ceremonies
1شما تا چه زمانی حراجی خواهید داشت؟
1rite de passage
1Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
1معنی اصطلاحی nonconversation چیست؟
16:42 PM
1کلمه assist در اصطلاح ساعت به چه معناست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com